ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : دو شنبه 1 اسفند 1390
ز : 2:7 بعد از ظهر |
+
مثل دو باد بادکــــــــ دربادهارها
گاهی بهم رسیده وگاهی جدا جدا
رقصان دست وپنجه ی بادیم وسرنوشت
با دو نخ سیاه که سرپنجه ی خدا
هی میکشد به این طرف وآن طرف تو را
هی میکشد به این طرف آن طرف مرا
ترس سقوط، جاذبه، دلواپسی، غزل
باید قبول کرد که من بی تو آشنا
میترسم از تموج این بادهای سرد
چیزی نمانده است که این بند نخ نما
کم کم مرا رها کند ازاوج آسمان
داری مرا در این همه غم نه...کجا کجا
دست مرا بگیر که می افتم از خودم
وپرت میشوم به جهانی بی انتها
تو تکه پاره های مرا گریه میکنی
بگذارشهرپرشود از شور بچه ها...
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
بادبادکــــــــــ ،
،
:: برچسبها:
شب و شعر ,
غزل ,
رباعی ,
دوبیتی ,
تک بیتی ,
چهار پاره ,
سپید ,
نو ,
عارفانه ,
عاشقانه ,
,