ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : چهار شنبه 8 آذر 1391
ز : 1:43 بعد از ظهر |
+
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود
طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود
جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند
با تو از روز ازل نامگذاری شده بود
نیمه شبها من و تنهایی و بغضی که شکست
اشکهایی که به دنبال توجاری شده بود
روز هایی که نبودی دل بابونه شکست
کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود
نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت
یاسمین از شب آغاز فراری شده بود
در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب
مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود
تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود
من همانم که دلم دانه اناری شده بود
بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب
شاه غم در شب من تاج گذاری شده بود
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
شب ,
و ,
شعر ,
ژنــــــرال ,
غزل ,
رباعی ,
دوبیتی ,
تک بیتی ,
شعر ,
سپید ,
مثنوی ,
چهارپاره ,
,