ژنـــــــرال...
)) عـآشــقــ نبـــوב ے تــو مـنــ عــآشـقـــتــ بـــوבمــ ((

سایت های برتر ایرانی
سایت های برتر ایرانی

کدستان

امکانات جانبی
منوی اصلی

بــــــی تـــــــو مهتابــــــ شبــــــی بــــــاز از آن کوچــــــه گذشتمــ

همــــــه تــــــن چــــــشم شــــــدم خیــــــره بــــــه دنبــــــال تــــــو گشتمــ

شــــــوق دیــــــدار تــــــو لبــریــــــز شــــــد از جــــــام وجــــــودمـــ

شــــــدم آن عــــــاشق دیــــــوانه کــــــه بودمـــ

☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼

ژنــــــــرال...



بہ شبــــــ و شــعـــر ژنــــــــرال... خوش آمدید. امیدوارم از اشعار لذت کافی را ببرید پیشرفت من به نظرات ، انتقادات و پیشنهادات شماست لطفا مرا در هر چه بهتر شدن وبلاگ یاری دهید לּלּלּלּ با تشکر مدیر وبلاگــــــ . . . . .

دسته بندی
لینک دوستان

آرشیو مطالب
فروردين 1395 مرداد 1394 خرداد 1394 مرداد 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سیستم افزایش آمار هوشمند تک باکس
من سکوتمــــــــ را
ن : حمیــدشیخ حسینی ت : سه شنبه 31 مرداد 1391 ز : 9:10 بعد از ظهر | +

من سکوتم را به عشقم ریختم
حس عشقت را به غم آمیختم
گفتگو در حرفهایم مرده بود
هستی ام را باد با خود برده بود
واژه هایم حس تلخ مرگ داشت
هر کسی دیدم هزاران رنگ داشت
درد خود با چاه نجوا می کنم
اشک را تقدیم صحرا می کنم



:: موضوعات مرتبط: شبــــــ و شعـــر، من سکوتم را، ،
:: برچسب‌ها: شبـــــــــــ, شعر, ,
.:: ::.
گویــــــــی همه خوابند
ن : حمیــدشیخ حسینی ت : سه شنبه 31 مرداد 1391 ز : 7:19 بعد از ظهر | +

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست



:: موضوعات مرتبط: شبــــــ و شعـــر، گویی همه خوابند، ،
:: برچسب‌ها: شبـــــــــــ, شعر, ,
.:: ::.
شبــــــــ و شعر
ن : حمیــدشیخ حسینی ت : جمعه 5 اسفند 1390 ز : 5:11 بعد از ظهر | +

خدا پشت وپناهت زود برگرد

فدای شکل ماهت زودبرگرد

هوا سرد است شالت را بینداز

بگیر این هم کلاهت زود برگرد

ببین این گونه نگذاری بماند

دو چشمانم به راهت زود برگرد

دلم را می شکانی ای مسافر

به جبران گناهت زود برگرد

برایت نیست جایی مثل خانه

به سوی زادگاهت زود برگرد

بیا از زیر قرآنم گذر کن

خدا پشت و پناهت زود برگرد

 

برای دل خوشی ام استخاره میگیرم

اگرکه خوب درنیامد دوباره میگیرم

همیشه سفره ی گسترده ی نگاهت را

برای برکت شعراستعاره میگیرم

برای این که مبادا خطا کند چشمم

از آب و آینه حتی کناره میگیرم

شبی که ماه نباشد سراغ چشم تورا

از آشنای قدیمش ستاره میگیرم

اگرچه حرف دلت راشنیده ام اما

برای دلخوشی ام استخاره میگیرم

 

 بوی ترانه های ازل میدهد لبت

خوش باش خوش که طعم عسل میدهد لبت

لب نیست نازنین ملکوت ملاحت است

بوی سبوی عزوجل میدهد لبت

بگشای آن طراوت فرزانه راکه باز

مارا شبانه ذوق غزل میدهد لبت

الله اکبرازتو که با خمربوسه ای

معنای ناب خیرعمل میدهد لبت

گل شرم گونه های تو خود وحی منزل است

بوی ترانه های ازل میدهد لبت

 



:: موضوعات مرتبط: شبــــــ و شعـــر، ،
:: برچسب‌ها: شب و شعر , غزل , رباعی , دوبیتی , تک بیتی , چهار پاره , سپید , نو , عارفانه , عاشقانه , ,
.:: ::.
شبــــــــ و شعر...
ن : حمیــدشیخ حسینی ت : جمعه 5 اسفند 1390 ز : 2:36 قبل از ظهر | +

تو آسمانی و من ریشه درزمین دارم```

همیشه فاصله ای هست داد از این دارم```

قبول کن که گذشت ست کارمن از اشک

که سالهاست به تنهایی ام یقین دارم```

تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست```

مراببخش که چشم نکته بین دارم```

بخوان وپاک کن و اسم خویش را بنویس```

به دفترغزلم هرچه نقطه چین...دارم```

کسی هنوز عیار تو رانفهمیده ست```

منم که از تو به اشعر خود نگین دارم```

 

 

.......................................................................

  

....................................................................... 

 

 اسم من چیست خدایا چه کنم یادم نیست```

امشب آماده شدم تاچه کنم یادم نیست```

من که همسایه ی نزدیک شقایق بودم```

پاشدم آمدم اینجا چه کنم یادم نیست```

من چرا از تو بریدم وچرابرگشتم

وبنا شد که دلم را چه کنم یادم نیست```

من نشانی دل دربه درم را بانو```

از تو پرسیده ام اما چه کنم یادم نیست```

این نوشته غزل کیست که من می خوانم```

اسم او چیست ؟ خدایا چه کنم یادم نیست```

 ♪♪ ♫♪♪ ♫♪♪ ♫♪♪ ♫♪♪ ♫

 

 رد شد درست یک دو قدم از مقابلم```

آرام ریخت پشت قدم های او دلم```

تبدیل شد به حس هبوطی که عاقبت```

باچشم های بسته فرو برد درگلم```

دریا نبود ..بودولی رد گام هاش```

طرحی همیشه ریخت براندوه ساحلم```

یک اتفاق ..نه که بیوفتد وبگذرد```

آمد نشست همنفسم شد و قاتلم```

حالاتمام رهگذران مکث میکنند```

این نقش ردپای شماهست یا دلم```

 

 



:: موضوعات مرتبط: شبــــــ و شعـــر، ،
:: برچسب‌ها: شب و شعر , غزل , رباعی , دوبیتی , تک بیتی , چهار پاره , سپید , نو , عارفانه , عاشقانه , ,
.:: ::.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ژنـــــــرال... مي باشد.