ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : سه شنبه 5 فروردين 1393
ز : 3:8 بعد از ظهر |
+
تنها، میان آه و سکوت کبوتران
span>
ماییم و یک گلوی پر از بغض؛ بی دهان
span>
این حسرت همیشه تاریخی من است
span>
از چشم های آبی و باران ام بخوان
span>
برشانه های زخمی من پیر می شوند
span>
آن حسرت قدیمی و این عشق توأمان
span>
دیگر تمام زمزمه ها، ناشنیدنی است
span>
چیزی به نام عشق نمی بارد این زمان
span>
پرواز کن! به نام رسیدن؛ به نام صبح
span>
حتما اگر دوباره نمی خندد آسمان
span>
با من بخوان! دوباره بخوان-آبی زلال
span>
ساحل نشسته در غم توفان ناگهان
span>
مختار رنجیده یامچی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شبــــــ و شعـــر،
،
:: برچسبها:
به نام صبح ,
شب و شاعر ,
عشق ,
ژنرال ,
شب و شعر ,
شب و شعر ,
مختار رنجیده یامچی ,
,